دل نوشته های ناخوانده...
دلم را هر چه میگویم ز کویت بر نمی گردد
نظرات شما عزیزان:
به هر راهی شدم دیدم که این مس زر نمی گردد
مداوم می دهی پندم پشیمانش کنم امّا
چه گویم هر چه میگویم سخن در سر نمی گردد
اگر دیوانه سنگی را به چاهی افکند دیگر
به کوشش های صد عاقل ز جایش در نمی گردد
تو زیبایی به جنگل من بسی درّنده میبینم
به یک لبخنده ناقابل کسی دلبر نمی گردد
برو ای دل به دنبالش ولی گر صد ترک خوردی
مکن نفرین که این شیطان چنین ابتر نمی گردد
به پایان می رسد پندم ولی گر عاشقی یارا
تو را این عاقبت باشد از این بهتر نمی گردد
Power By:
LoxBlog.Com |